استراتژی “گاو بنفش” یک مفهوم در بازاریابی است که توسط ست گودین (Seth Godin) مطرح شده است. تصور کنید در بزرگراهی با زمین های باز در دو طرف جاده رانندگی می کنید و صدها گاو در میان مزارع سرگردان باشند. وقتی در ماشین خود رانندگی میکنید، هوا در موهایتان صاف میشود و خورشید آنقدر درخشان است که باید یک جفت عینک آفتابی هوانوردی بزنید تا همه چیز را مشاهده کنید.
شما از مناظر باشکوه و حیوانات مزرعه که به نظر می رسد تا آنجا که چشم کار می کند، شگفت زده می شوید. سپس شما به بیرون نگاه می کنید و با دیدن گاوهای زیادی در سراسر مزرعه سرگرم می شوید. سیاه، قهوه ای و بژ، اما بعد از مدتی همه آنها شروع به یکسان می کنند و شما علاقه خود را از دست می دهید تا اینکه متوجه یک گاو بسیار عجیب و غریب می شوید.
یک گاو به یک دلیل اجتناب ناپذیر از گاوهای دیگر متمایز می شود: این یک گاو بنفش است! آیا این توجه شما را جلب نمی کند؟ در واقع می توانید حتی ماشین خود را متوقف کنید تا از این گاو بنفش عکس بگیرید و آن را در حساب اینستاگرام خود قرار دهید؟ شما هرگز نمی دانید، حتی اگر یک ویدیوی کوتاه با آهنگی جذاب مانند “”Purple Rain در پس زمینه ضبط کنید و آن را به TikTok ارسال کنید، حتی ممکن است یک حرکت ویروسی شروع کنید. حالا این قابل توجه است!
دیدن گاوهای رنگی ساده نشان دهنده کمپین های بازاریابی و تبلیغاتی مرسوم قدیمی است که مدام ما را با تبلیغات بمباران می کنند تا توجه ما را جلب کنند. گاوهای زیادی وجود دارند که نمیتوانیم به یکی از آنها توجه کنیم که باعث میشود بایستیم و نگاه کنیم. حالا وقتی یک گاو بنفش را می بینید که در حال خراشیدن کمی علف است، توجه شما را جلب می کند، زیرا شما فقط گاوهای بنفش را هر روز نمی بینید!
یک گاو بنفش ارزش صحبت کردن را دارد و در واقع صحبت نکردن در مورد گاو بنفش سخت است. به این فکر کنید که چه کار می کنید، اگر محصول یا خدمات شما یک گاو بنفش باشد که توجه مردم را می طلبد چه می شود؟ اگر مردم مجبور شوند به عنوان مدافع در مورد کسب و کار و خدمات شما صحبت کنند، بدون اینکه شما یک سکه از بودجه بازاریابی خود را بپردازید؟
این روزها، مردم برای مرتب کردن هزاران معامله و تبلیغاتی که هر روز می بینند، به شفاهی تکیه می کنند. با خلق چیزی قابل توجه، به مردم چیزی می دهید که در مورد آن صحبت کنند.
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا برخی از محصولات مانند آتش سوزی گسترده می شوند، در حالی که برخی دیگر به سرعت در هاله ای از ابهام قرار می گیرند؟ چرا بیشتر مردم در مورد یک شرکت صحبت می کنند و بقیه را نادیده می گیرند؟
این استراتژی این ایده را بیان می کند که در یک بازار شلوغ و به سرعت در حال تغییر، برای موفقیت باید واقعاً قابل توجه باشید. اگر گاو بنفش نباشی، نامرئی می شوی! یک گاو بنفش نشان دهنده یک ایده، محصول یا خدمات واقعاً قابل توجه است که در بازاری مملو از گاوهای متوسط برجسته است. و نحوه بازاریابی را برای افراد معدودی توضیح می دهد تا بتوانید به توده ها دسترسی پیدا کنید!
مدل 5p در بازاریابی یک چارچوب مهم برای استراتژیهای بازاریابی است که به شرکتها کمک میکند تا جنبههای مختلفی از برنامهریزی و اجرایی کردن استراتژیهای خود را بررسی کنند. مدل 5p به کسبوکارها کمک میکند تا تمام جنبههای مرتبط با بازاریابی خود را به دقت تجزیه و تحلیل کرده و یک استراتژی هماهنگ و جامع برای موفقیت در بازار توسعه دهند.
اگر شما یک بازاریاب هستید، همه چیز را در مورد Ps 5بازاریابی می دانید: محصول، قیمت، تبلیغات، موقعیت و افراد. این چک لیست بازاریابی قدیمی است که شرکت ها از آن استفاده می کنند، جایی که بازاریابان محصول در حال ساخت را می بینند و سپس تعیین می کنند که چگونه آن را برای عموم مردم بازاریابی می کنند. قبلاً اگر تمام P های خود را پاس می کردید، احتمال موفقیت شما بیشتر بود. این استراتژی برای برخی از بزرگترین شرکت های جهان کارآمد بوده است، اما در شرایط آب و هوایی به سرعت در حال تغییر امروزی، P 5 ها به سادگی کافی نیستند!
P 5 ها باید با “”P دیگری تکمیل شوند که به صورت تصاعدی، حتی بیشتر از P5 های دیگر، شمارش می شود. این گاو بنفش است! قابل توجه بودن چیزی است که محصولات و خدمات را مورد توجه قرار می دهد. بازاریابی سنتی معادل یک گاو سیاه و سفید معمولی و خسته کننده است، در حالی که بازاریابی جدید تماماً در مورد گاوهای بنفش است که قابل توجه و ارزش اشتراک گذاری است.
این رویکرد جدید در بازاریابی به شما امکان می دهد در یک بازار شلوغ متمایز شوید، چیزی که اکثر مشاغل با آن دست و پنجه نرم می کنند. هنگامی که یاد بگیرید چگونه به یک گاو بنفش قابل توجه تبدیل شوید، دیگر هرگز گاو سیاه و سفید نخواهید شد!
دنیا تغییر کرده است!
در دنیای امروز، مردم گزینههای بیشتری نسبت به قبل در دسترس دارند و از قضا، همین افراد زمان کمتری برای مرتب کردن این انتخابها دارند. بازار آنقدر از انتخاب ها و کمپین های بازاریابی اشباع شده است که مشتریان یاد گرفته اند به طور کلی ارتباط خود را با تبلیغات انبوه قطع کنند.
این استراتژی کارآمد بود زیرا گزینه های زیادی برای انتخاب وجود نداشت، در حالی که بازار بر اساس فروش محصولات متوسط به مردم متوسط (توده ها) بود و سال ها کار کرد. با این حال، آن روزها گذشته است زیرا بازار از محصولات خسته کننده و معمولی اشباع شده است.
در واقع، تمام محصولات متوسط قبلاً تولید، به بازار عرضه شده و به عموم مردم فروخته شده است. روش قدیمی به سادگی شکسته شده و به یک روش جدید بازاریابی نیاز است که باید کاملاً متفاوت و بسیار ساده تر باشد.
روش جدید بازاریابی، کسب و کارها را ملزم می کند تا با ایجاد محصولات یا خدمات قابل توجه و جالب، ریسک کنند و سپس به طور هوشمندانه این محصولات قابل توجه را برای گروهی بسیار خاص و هدفمند از مردم عرضه کنند. هدف جدید بازاریابی جلب توجه است. توجه کسی را جلب کن، یک گاو بنفش روشن در مزرعه ای پر از گاوهای سیاه و سفید باش!
یک آتش سوزی جنگلی، و به همین دلیل است که ما باید به جای کارهای معمولی، کارهای جالب تری انجام دهیم. شیوه مدرن بازاریابی جایگزین روش قدیمی بازاریابی و چیزی است که ارزش صحبت کردن را داشته باشد. چیزی قابل توجه! ریسک کردن امن تر است. هنگامی که متوجه شدید که روش های قدیمی بازاریابی محصولات و خدمات شما در حال سقوط است، ایجاد چیزهایی ضروری می شود که ارزش صحبت کردن را داشته باشد!
در نهایت، منحنی انتشار ایده در استراتژی گاو بنفش به این اشاره دارد که اگر محصول یا ایده شما به اندازه کافی خاص و متمایز باشد، میتواند به سرعت از طریق این مراحل منتشر شود و در بازار موفقیت بزرگی کسب کند.
هنگامی که یک شرکت محصولی دارد که می داند به خوبی کار می کند، باید یاد بگیرد که چگونه مشتریان خود را هدف قرار دهد. ایده ها، محصولات و خدمات در میان جمعیت مشتریان بالقوه در امتداد منحنی به نام منحنی انتشار ایده حرکت می کنند.
در این منحنی، هر محصول یا خدمات نوآورانه موفق جدید، این منحنی را از چپ به راست در پنج گروه مصرفکننده زیر طی میکند:
فرآیند پذیرش نوآوری به گروههای مختلفی از مردم تقسیم میشود که به تدریج یک ایده، محصول یا نوآوری جدید را پذیرفته و از آن استفاده میکنند. در استراتژی گاو بنفش، این فرآیند پذیرش به نحوی است که محصول باید برای هر گروه از این افراد به اندازه کافی جذاب و متفاوت باشد.
1.مبتکران: این افراد گروه کوچکی هستند که باید تجهیزات پیشرفته ای داشته باشند زیرا مشتاق هستند چیز جدیدی را امتحان کنند و انگیزه آنها این است که اولین کسانی باشند که چیزی را که لزوماً به آن نیاز ندارند، اما آنچه را که می خواهند داشته باشند.
2.پذیرندگان اولیه: این افراد جمعیت کمی بیشتر از مبتکران هستند، زیرا در مورد داشتن جدیدترین و بهترین محصول یا خدمات، کمی منطقی تر از مبتکران هستند.
آنها محصولات و فناوریهای جدید را به خاطر مزایایی که ارائه میدهند میخواهند، زیرا میخواهند نسبت به بقیه مردم برتری داشته باشند، جایی که میخواهند روی چیزی مخاطرهآمیز سرمایهگذاری کنند تا آن هجوم آدرنالین را دریافت کنند.
3.اکثریت زودهنگام و دیررس: این گروه لزوماً خواهان چیزهای جدید نیستند، اما اگر افراد زیادی چیز جدید را بخرند، مایل به خرید آن نیز هستند.
با این حال، آنها میخواهند قبل از خرید مطمئن شوند که محصول ایمن است، و به همین دلیل است که تمایل دارند به جای نوآوران مرتکب به حرفهای پذیرندگان اولیه منطقی گوش دهند. این افراد بالقوه لزوماً به محصولات یا خدمات جدید نیاز ندارند یا نمیخواهند، اما اگر تعداد زیادی از دوستانشان آنها را امتحان کنند و در مورد آنها صحبت کنند، از این روند پیروی میکنند و به راهاندازی میپردازند. چیزی که این گروه را جالب می کند این است که بیشترین بخش از پایگاه مصرف کننده شما را اشغال می کند.
با این حال، این افراد شما و بازاریابی شما را نادیده می گیرند زیرا حاضر نیستند وقت خود را صرف گوش دادن به شما در مورد موضوعی کنند که به نظرشان مهم نیست. احساس بدی نداشته باشید، آنها نیز مبتکران را نادیده می گیرند.
4.عقب مانده ها: این گروه از افراد آخرین افرادی هستند که هر چیزی را می خرند و زمانی که چاره دیگری نداشته باشند تغییر می کنند و این زمانی است که محصولاتی که دارند منسوخ می شوند یا دیگر در دسترس نیستند.
مفهوم کلیدی برای درک در منحنی انتشار ایده این است که افراد در سمت چپ منحنی، مبتکران و پذیرندگان اولیه، ریسک پذیری هستند که محصولات یا خدمات جدید را قبل از اکثریت زودهنگام و دیرهنگام اتخاذ می کنند. شما نمی توانید بدون جلب توجه نوآوران و پذیرندگان اولیه به بازار انبوه نفوذ کنید، زیرا آنها فقط به چیزی خاص توجه می کنند تا از بقیه افراد متمایز شوند.
نوآوران و پذیرندگان اولیه کسانی هستند که به شما کمک می کنند از شکاف عبور کنید، شکافی که باید بین پذیرندگان اولیه و اکثریت اولیه پر شود. شکاف جایی است که فرصت های رشد بیش از حد و موفقیت در بازار نهفته است. به عبارت دیگر، قبل از اینکه بتوانید به عموم مردم بفروشید، باید تلاش خود را بر فروش پیشنهادات خود به افراد معدود ریسکپذیر متمرکز کنید.
تنها فرصتی که دارید برای تبلیغ چیزی که میفروشید این است که به افرادی بفروشید که تغییر، چیزهای جدید را دوست دارند و کسانی که فعالانه به دنبال جدیدترین و بهترین چیزهای جدید هستند. سپس امیدوارید ایده شما از یک پذیرنده اولیه به دیگری گسترش یابد. هنگامی که پذیرندگان اولیه آنچه را که شما می فروشید بپذیرند، آنها هستند که آن را به اکثریت اولیه می فروشند، نه شما!
یکی از راههای تعیین مزیت، برای محبوب کردن محصول یا خدمات خود، استفاده از قدرت شعارها است. امروزه، زمانی که با دوستان خود درباره محصول یا خدمات شما صحبت می کنند، یک شعار به عنوان یک اسکریپت برای پذیرندگان اولیه عمل می کند.
شعار شما به مشتریان بالقوه شما می گوید: به همین دلیل ارزش توصیه کردن به ما را دارد. بهترین بخش این است که فیلمنامه تضمین می کند که دهان به دهان به درستی به دیگران منتقل می شود.
با روش قدیمی بازاریابی، میتوانید بزرگترین گروه اکثریت، را برای بازاریابی محصول یا خدمات خود هدف قرار دهید، اما دیگر نه. اکنون سر و صدای زیادی وجود دارد که اکثریت متوجه شما نمی شوند، بنابراین باید به جای آن از پذیرندگان اولیه درخواست تجدید نظر کنید، زیرا هنگامی که آنها محصول یا خدمات جدیدی را که شما ارائه می دهید، قبول می کنند، آن را به اکثریت می فروشند.
با این حال، همیشه به پذیرندگان اولیه برای فروش محصول یا خدمات شما به خوبی اعتماد نمی شود، و به همین دلیل است که محصول یا خدمات شما باید آنقدر جذاب و جالب باشد که متقاعد کردن اکثریت برای پذیرندگان اولیه آسان باشد! شما باید به پذیرندگان اولیه یک گاو بنفش بدهید که به راحتی می توانند آن را قابل توجه تشخیص دهند!
ما فقط در مورد چیزهای قابل توجه صحبت می کنیم! احتمال موفقیت ایدههایی بیشتر از ایدههایی است که موفق نمیشوند، بنابراین در صورتی که کاری که انجام میدهید محبوبیت نداشته باشد، چیزهایی را که ارائه میدهید دوباره بستهبندی کنید.
عطسهها و ویروسهای ایده بهطور استعاری برای توصیف فرآیند گسترش و شیوع نوآوریها یا ایدههای برجسته در بازار به کار میرود. در این استراتژی، هدف این است که محصول یا ایدهای را ایجاد کنید که آنقدر متفاوت، جذاب و منحصر به فرد باشد که خود به خود و بهطور طبیعی توسط مردم گسترش یابد، شبیه به شیوع یک ویروس.
ویروس ایده به خودی خود شروع نمی کند زیرا به یک میزبان نیاز دارد، و اینجاست که عطسه کننده ها وارد می شوند. عطسه ها زیرمجموعه خاصی از جمعیت هستند که اغلب در سمت چپ منحنی قرار می گیرند و با افراد دیگر صحبت می کنند و در مورد محصولات و خدمات هیاهو می کنند.
آنها دوست دارند. عطسهکنندگان بهعنوان مقاماتی در نظر گرفته میشوند که در محصول یا خدمات شما ارزش پیدا میکنند و بهعنوان عوامل انتشار ویروس ایده شما از طریق اتر عمل میکنند. یافتن عطسه کننده ها، پذیرفته شدگان اولیه، برای موفقیت شما ضروری است.
محصولات چیزی بیش از یک ایده نیستند که در شکل فیزیکی ظاهر می شوند. احتمال موفقیت ایده هایی که گسترش می یابند بیشتر از آنهایی است که موفق نمی شوند. به همین دلیل است که عطسه کلید انتشار ویروس ایده شما است. پس این عطسهها را از کجا میتوان پیدا کرد و چگونه ایده خود را مانند طاعون گسترش دهید؟ عطسه در هر صنعتی وجود دارد، و من به اینفلوئنسرهای عمومی رسانه های اجتماعی اشاره نمی کنم، من در مورد عطسه کنندگان واقعی صحبت می کنم که در صنعت خود مورد احترام هستند.
راه نفوذ به جریان اصلی این است که با ایجاد یک ویروس ایدهای بهقدری قانعکننده و هدفمند، یک گروه خاص و نه یک بازار بزرگ را هدف قرار دهید که آن بازار کوچک را تحت تأثیر قرار دهد تا به آنچه میخواهید انجام دهید پاسخ مثبت دهد.
اگر عطسهکنندگان ایده، محصول یا خدمات شما را دوست داشته باشند، آن را به هر کسی که مایل به شنیدن باشد میفروشند. عطسه ها برای انتشار ویروس ایده شما ضروری هستند، زیرا آنها می خواهند در مورد چیزهای قابل توجه صحبت کنند و بهترین راه برای رسیدن به عطسه این است که یک ویروس ایده قابل توجه و قابل اشتراک گذاری ایجاد کنید، یک گاو بنفش، و آن را در یک گروه خاص پخش کنید.
کوچکترین بخش بازار قابل تعریف ممکن را پیدا کنید و آن گروه را هدف قرار دهید، بنابراین پذیرندگان اولیه احتمال بیشتری دارد که متوجه گاو بنفش شما شوند. این به عطسه شما کمک میکند تا در مورد چیزهایی که ارائه میدهید صحبت کنند، که زمینه را برای انتشار ویروس ایده در این گروه خاص و در نهایت گسترش به بخشهای بازار مجاور و در نهایت اکثریت، اگر شما خوش شانس باشید، فراهم میکند.
محصول یا خدمات شما نباید برای تودهها جذاب باشد، بلکه پیشنهادات شما باید برای مشتریانی که انتخاب میکنید جذاب باشد، اگر میتوانید آنها را انتخاب کنید.
شما عطسه ای را می خواهید زیرا آنها مشتریان ایده آل شما هستند، مخصوصاً به این دلیل که ویروس های ایده آل را منتشر می کنند، بنابراین عطسه ها را پیدا کنید و برای آنها تبلیغ کنید، به آنها پاداش دهید و آنها را هیجان زده نگه دارید تا ویروس ایده شما را بدون هزینه زیادی به اکثریت منتقل کنند.
نقطه مقابل نه بد، نه ارزان و نه حتی وحشتناک است. نقطه مقابل توجه بسیار خوب است و دلیل آن این است که چیزی که بسیار خوب است ارزش اشتراک گذاری ندارد. در واقع چیزهای خیلی خوبی هر روز ساخته می شوند، پس ارزش صحبت کردن را ندارند، چه برسد به انتشار.
اگر می خواهید ایده شما گسترش یابد، باید یک گاو بنفش قابل توجه باشد. بازاریابی یعنی ایجاد چیزی قابل توجه قبل از اینکه هر چیزی را که ارائه می دهید بفروشید. استراتژی گاو بنفش باید بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند طراحی محصول شما باشد.
تفکر گاو بنفش باید در مراحل اولیه کسب و کار شما نفوذ کند تا اطمینان حاصل شود که چیزی ایجاد می کنید که ارزش صحبت کردن را داشته باشد. به عبارت دیگر، ویروس ایده باید در محصول و خدمات شما تعبیه شود. بنابراین، اگر خیلی ساده است چرا همه شرکت ها این کار را انجام نمی دهند؟ چرا شرکتها حتی زمانی که میدانند در رکود هستند، ثابت میمانند؟
وقتی صحبت از این می شود که چرا شرکت ها در اتخاذ استراتژی گاو بنفش مردد هستند، واقعیت عجیب تر از تخیل است، جایی که به ترس ختم می شود! ترس از ایجاد چیزی قابل توجه مردم را فلج می کند زیرا آنها ناگزیر با انتقاد روبرو می شوند، جایی که شکست تضمین شده است. محصولات و خدمات قابل توجه مردم را قطبی می کند. به خصوص وقتی چیزی خلق می کنید که شما را متمایز می کند!
ایمن بودن مخاطره آمیز است و زمانی که بازاریابی سنتی شرکت ها را وادار می کند که به روش های قدیمی انجام کارها بچسبند، ممکن است احساس امنیت کنند، اما وقتی بازار نوسان می کند واقعاً در معرض خطر هستند.
وقتی یک گاو بنفش در یک مزرعه گاوهای سیاه و سفید هستید، مردم سعی می کنند جلوی مرگ شما را بگیرند. شما باید در عین حفظ قابل توجه بودن و تازگی که در یک بسته قابل اشتراک گذاری و هیجان انگیز بسته بندی شده است که به راحتی می تواند ویروسی شود، توجه خود را بخواهید.
بی حوصلگی همیشه به شکست منجر می شود و بی حوصلگی همیشه خطرناک ترین استراتژی است. تجار باهوش این را درک می کنند و برای به حداقل رساندن، خطرات در روند توسعه محصولات و خدمات خود تلاش می کنند. وقتی چیزی قابل توجه می سازید، برخی از مردم آن را دوست خواهند داشت و برخی دیگر از آن متنفر خواهند شد، بنابراین آن را شخصی نگیرید زیرا برخی از افراد فقط رنگ بنفش را دوست ندارند!
زندگی به من آموخت که اگر لایق انتقاد برخی هستم، لایق تحسین و تحسین دیگران هستم. کلید غلبه بر ترس از شکست درک این نکته است که ایده ها، محصولات و خدمات قابل توجه از تکه های شکست زاییده می شوند.
محصولات عالی طبق تعریف خطرناک هستند و محصولات پرخطر به طور اجتناب ناپذیری در مقطعی شکست خواهند خورد. در واقع، اکثر محصولات و خدمات شکست خواهند خورد، اما اگر به ایجاد و طراحی محصولات بهتر، سریعتر و قویتر با در نظر گرفتن قابل توجه بودن ادامه دهید، در نهایت چیزی ایجاد خواهید کرد که مردم بخواهند در مورد آن صحبت کنند و ویروس ایدههای شما مانند طاعون
هیچ تضمینی وجود ندارد که گاو بنفش شما کار کند، زیرا ممکن است به اندازه کافی قابل توجه نباشد تا مردم بتوانند آن را به اشتراک بگذارند، یا ممکن است بسیار خطرناک باشد، و این تمام نکته است! این غیرقابل پیش بینی بودن است که باعث می شود گاو بنفش کار کند. این چیزی است که آن را قابل توجه می کند، بنابراین از برجسته شدن، جلب توجه، متفاوت بودن و قابل توجه بودن نترسید!
تنها راه برای موفقیت واقعی در بازار امروز، ریسک کردن، برجسته شدن و ایجاد محصولات قابل توجهی است که افراد مناسب را جذب کند.
بنابراین اگر می خواهید استراتژی گاو بنفش را اتخاذ کنید، در اینجا چند سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید تا بتوانید چیزی قابل توجه بسازید که شایسته آن باشد به اشتراک گذاشته شود:
اتخاذ استراتژی گاو بنفش در مورد حیله، هیاهو، یا حتی انجام کاری متفاوت نیست. این در مورد دادن چیزی است که به افرادی که به آنها خدمت می کنید، اگر فکر می کنند به اندازه کافی قابل توجه است، می خواهند درباره آن صحبت کنند.
اگر مردم در مورد محصول یا خدمات شما نظر می دهند و آن را منتشر می کنند، پس آنچه ارائه می دهید قابل توجه است، اما اگر فکر می کنید آنچه ارائه می دهید قابل توجه است و هیچ کس دیگری موافق نیست، به این دلیل است که هیچ کس اهمیتی نمی دهد!
اکثر مردم اصلاً بازاریابی را درک نمی کنند، جایی که فکر می کنند بازاریابی در مورد شلوغی، هیاهو، کنترل یا منحرف کردن توجه مردم است. در واقع، برخی از مردم فکر می کنند که بازاریابی، تبلیغات است، که از قدیم الایام بوده است.
بازاریابی این روزها هیچ کدام از آن چیزها نیست زیرا اینترنت تمام آن ترفندهای بازاریابی مدرسه قدیمی را لغو کرده است. بازاریابی امروز در مورد بیان یک داستان واقعی است که با کوچکترین مخاطبان بادوام شما طنین انداز می شود که می خواهند آنچه را که شما می گویید بشنوند، که آنها را وادار می کند وارد عمل شوند و به دوستان خود بگویند که محصول یا خدمات شما را دوست دارند.
ایجاد محصولات و خدمات برای مشتریانی که می خواهید به آنها خدمت کنید آسان تر از یافتن مشتریان برای محصولات و خدمات شما است. بازاریابی عمل سخاوتمندانه کمک به دیگران برای تبدیل شدن به آن چیزی است که میخواهند باشند، جایی که شامل خلق داستانهای صادقانه میشود که طنینانداز میشوند و مانند آتشسوزی منتشر میشوند. هدف اصلی بازاریابی ایجاد تغییرات معنادار و مثبت در جهان است.
بازاریابی چیزی نیست که در مورد محصول صدق کند، بازاریابی همان محصول است! در طول سالها، بازاریابی به طور قابل توجهی تکامل یافته است: زمانی که یک محصول ساخته شد، ارزشهای آن را منتقل میکرد. امروزه بازاریابی درگیر فرآیندهای اختراع خود محصول است، در هر مرحله از فرآیند، از اختراع، طراحی، تولید، قیمت گذاری و فروش. بیمه اتکایی دیگر کار نمی کند و احتمالاً در مقطعی شکست خواهید خورد.
وقتی سعی می کنید چیزی قابل توجه بسازید، احتمالاً به خاطر آن مورد تمسخر قرار خواهید گرفت. احتمالاً چیزهایی را به دنیا می آورید که کار نمی کنند، و این خوب است، زیرا میل ما برای ایجاد تغییر به این معنی است که ما مجبوریم اشتباه کنیم.
اگر به من بگویید که دوست دارید این یا آن کار را انجام دهید، اما ایده های خوب کافی ندارید، به شما می گویم که به ایده های بد بیشتری نیاز دارید. اگر لیست ایده های بد خود را به من نشان دهید، مطمئن هستم که بذرهای یک ایده قابل توجه را که منتظر کشف شدن است، خواهم دید. مشکل ما این است که به اندازه کافی ایده های بد نداریم زیرا انتظار کمال را داریم و این ما را از خارق العاده بودن و ساختن چیزی قابل توجه باز می دارد!
ما قبلاً در اقتصادی مبتنی بر کمبود از نظر انتخاب زندگی می کردیم، اما اکنون در اقتصادی مبتنی بر فراوانی با تعداد نامحدود انتخاب زندگی می کنیم. اگر با طرز فکر کمبود راه بروید، مردم شروع به نادیده گرفتن شما خواهند کرد.
هنگامی که یک محصول یا خدمات ایجاد می کنید، به یاد داشته باشید که از خود بپرسید: دقیقاً برای چه کسی است؟ چگونه متوجه خواهید شد که اعتماد آنها را جلب می کنید، بنابراین می توانید تغییرات بیشتری را برای افرادی که به دنبال آنها هستید و نه هیچ کس دیگری ایجاد کنید.
اگر تغییر ویروسی مثبت ایجاد نمی کنید، پس فقط یک جو متوسط هستید که محصولات و خدماتش بسیار خوب هستند، اما به راحتی فراموش می شوند. استراتژی گاو بنفش فقط در مورد یک چیز است:
قابل توجه! قابل توجه یعنی انجام کاری که شایسته توجه است. تصمیم با شما نیست که آیا چیزی که ارائه می دهید قابل توجه است یا خیر، این به افرادی بستگی دارد که می خواهید به آنها خدمت کنید که سرنوشت شما را تعیین می کنند. بنابراین چقدر زمان صرف ایجاد چیزی می کنید که ارزش صحبت کردن را داشته باشد به جای پایبندی به استانداردهای صنعت؟
اکنون، آیا آماده هستید که ریسک های حساب شده را بپذیرید و قابل توجه شوید؟ بهترین راه برای ایجاد گاو بنفش این است که دائماً مرزهای آنچه در صنعت شما و حتی خارج از صنعت شما امکان پذیر است را کشف کنید.
سپس، روش هایی را آزمایش کنید که محصول شما را به گونه ای متمایز کند که نیاز به توجه داشته باشد و مردم را وادار کند که نیاز به اشتراک گذاری و انتشار آنها را در سراسر جهان احساس کنند. مردم معمولاً به جای یک ویژگی معنادار به یک کلیت سرگردان تبدیل میشوند، بنابراین اجازه ندهید که روی شما تأثیر بگذارد. صحبت کردن در مورد شما و آنچه ارائه می کنید برای مردم آسان تر کنید و آن را سریعتر از آنچه می توانید بگویید: قابل توجه است!